تحلیلگران نسبت به متلاطمترین هفته ارزی سالهای اخیر از زویای متفاوتی به موضوع مینگرند. در این اما پاسخ همه تحلیلگران پاسخ به یک پرسش مشترک است که چرا نرخها آرام و قرار ندارند؟
24733:
جامعه نو: در متلاطمترین هفته ارزی سالهای اخیر قرار داریم و نرخها آرام و قرار ندارند. چرا؟
برخلاف اکثر تحلیلهای تکپایه، علت وضع کنونی را باید از نظر مسبب در دو سطح و از نظر ریشه در فضایی متفاوت توضیح داد. سببها اقتصادی و سیاسی و ریشهها، اقتصادی هستند.
علت شروع افسارگسیختگی ارزی (همراه آن طلا)، سرکوب نرخ ارز در سالهای اخیر، یعنی سیاست اقتصادی موردعلاقه دولتهای ایران است. ارز ارزان به آنها مشروعیت و محبوبیت میداده، پس سرکوبش کرده و مثل دوران هویدا ارزان نگه میداشتهاند. زنجیر پای ارز که باز میشود، برای جبران تورم اعمال نشده، جهش فنری میکند. تکانه شروع جهش پیش از عید و رها شدن فنر نیز، ناآرامی دیماه بود.
اما سبب سیاسی هم دارد: ترامپ. عدم توقف نرخها پس از جبران سرکوب ارزی (که باید دلار را در حدود ۷۰۰۰ تومان تثبیت میکرد) حاصل تهدیدها و ترس حاصل از تحریم مجدد بود. نظام هم که از نظر سیاسی سوراخسوراخ شده و اطمینان به آینده از بین رفته. سیاست انقباضی بعد از نوروز هم بد طراحی شده و به علت سیاسی افزوده شد و سپس ترس از ونزوئلایی شدن اوضاع هفتههای اخیر را تقویت کرد.
ممکن است در مسیر ونزوئلایی شدن قرارگرفته باشیم. در مسیری که بروز اشکال برای یک پیچ، خودرو را بهطرف دره میکشد و از نقطهای به بعد دیگر از راننده هم کاری برنمیآید. اقتصاد ما در چند روز اخیر نشانههایش را بروز داده است. بازار ارز و طلا عرصه این نشانههایند، هرچند در بخش کالاها نیز نشانههایی جزئی به چشم میایند.
پیمودن مسیر، محتوم نیست ولی احتمالش هم خیلی بالاست: ناتوانی دولت در حصول اطمینان از جریان مداوم خون اقتصاد نفتی، یعنی باثبات نگهداشتن درامد ارزی، در کنار ابتلا به بیماری هلندی یعنی ناتوانی تولیدات داخلی از رقابت با کالا و تولید خارجی به خاطر عادت اقتصاد به ارز خارجی کمارزش گذاری شده، یعنی همان دلار ارزان. نتیجهاش وضعی میشود که امکان اصلاح آن وجود ندارد: ورشکستگی کامل ملی. این همان ریشه است که اقتصادی توصیف شد.
سیلی که در چند روز اخیر با افزایش ساعتبهساعت قیمت ارز و طلا راه افتاده، یکی از نشانههای ونزوئلایی شدن یعنی کاهش سریع ارزش پول ملی و ناتوانی بخش تولید کالا از تداوم تولید و حفظ اشتغال، منفی شدن نرخ رشد و چندرقمی شدن تورم است.
نشانه هست، ولی هنوز فرصت هم هست: موج روانی تورم هنوز جامعه را نپوشانده، صادرات بهعنوان موتور دوم (پس از خاموش شدن موتور صادرات نفت) در حال افزایش است و بیشتر هم خواهد شد، نیروی کار خارجی بهزودی ایران را ترک خواهد کرد و علیرغم به هم ریختن بازار پول، دولت از نظر مالی ورشکسته نیست. نظام هم بالاخره فهمیده ضربههای موجود حاصل کدام نابخردیهاست.
اینها نقطه قوت وضع رو به وخامت کنونی است. بنابراین نترسیم ولی هوشیار باشیم. دولت و نظام خودشان را بینیاز از نصیحت میدانند، ولی باید گفت که تنها راهحلشان منقبض کردن اقتصاد در بخش پولی، رفع نقایصی که به سرکوب مالی اقتصاد منجر میشود و منبسط کردن فضای فعالیتهای تولیدی و تجاری خارجی بخش خصوصی است. اینها و اضداد دیگر وقتی به کار میایند که دولت با کوچک کردن سریع خود و انضباط مالی و بودجهای بسیار سختگیرانه، جامعهای را که بهشدت آسیبپذیر شده و خواهد شد از نظر معاش حداقلی و تعطیل نکردن بخش آموزش حمایت کند. شاید... شاید این کارگر بیفتد و از شیب این مسیر سرازیر کاسته شود و بالاخره اقتصاد روی ریل اطمینان برگردد. ولی باز کردن پای قاضیانی که با اقتصاد آشنا نیستند و کنشها و واکنشهای آن را بلد نیستند به ماجرا وضع را بدتر خواهد کرد.
متاسفانه رییس جدید بانک مرکزی هم نشان داد اهل باور به تئوری توطئه است و نمیداند در بازار پول، این دولتها هستند که فرش انحراف منابع میگسترانند و بستر توطئه میسازند. راهحل او نیز همانطور که در شبهای پیش گفته شد روگردانی از دولت و رجوع به اساتید و دانشگاهیان است بر ای گرفتن تصمیمات سخت و نامحبوب سیاستمداران.
:: امتیاز: |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر
مجموع امتیاز : 0 |
|
:: بازدید : 112